فرهنگ، کلیتی پیچیده از اندیشه و عمل است که همه اعتقادها، باورها، آرمانها، ارزشها، فنون و آداب و رسوم جامعه را در بر می‌گیرد، کیفیت زندگی را نمایان می‌سازد و شخصیت جامعه انسانی به شمار می‌رود. به طور خلاصه مدیریت فرهنگ فرایندی است شامل شناخت و استفاده بهینه از فرهنگ موجود، تغییر یا تضعیف باورها و هنجارهای ناخواسته، تقویت باورها، ارزشها و هنجارهای خواسته و تثبیت فرهنگ مطلوب.
فرهنگ را می‌توان به دو نوع مطلوب و موجود تقسیم کرد. فرهنگ مطلوب به فرهنگی گفته می‌شود که مشتمل بر ادراکات، انتظارات، باورها، آرمانها و رفتارها در خصوص آنچه باید باشد است، اما فرهنگ موجود به عملکردها و رفتارهای موجود در جامعه و آنچه عملاً بر جامعه حاکم است، اشاره می‌کند.
درحالت کلی می‌توان گفت همان مدیریت استراتژیک است که راه گشای فرهنگ است مدیریت استراتژیک(swot) در چهار بعد نقاط ضعف و قوت، فرصت‌ها و تهدیدها اقدامات عملیاتی را پیش می‌برد و امروز به جرات می‌توان گفت فرهنگ اردبیل به این نوع از مدیریت نیاز دارد و اگرنه مدیریت بر شرایط موجود و در واقع فرهنگ موجود کار هر ننه قمری هست و دردی از فرهنگ اردبیل دوا نمی‌کند. امروز فرهنگ اردبیل نیاز به مدیری دارد که از وضعیت موجود شناخت کافی داشته باشد، وضعیت مطلوب فرهنگ اردبیل را بشناسد، راه حل‌های اصلی و جایگزین رسیدن به فرهنگ و نقطه مطلوب را بداند، قدرت اجرا، نظارت، ارزشیابی، داشته باشد. در معنای دیگر قدرت برنامه‌ریزی، اجرای برنامه و ارزیابی و نظارت را داشته باشد.
امروز که موسم انتخاب است عده معدودی بوقچی رسانه‌ای با انتشار محتویات خلاف واقع و هوچی گری و هیاهو در صدد تخریب چهره برخی از افرادکاندید شده برای مدیریت فرهنگ و ارشاد اردبیل را دارند تا با تحت تاثیر قرار دادن تیم انتخاب موضوع را به بیراهه بکشند. دراین شرایط تیم انتخاب باید به هوش باشند و مرعوب هیاهوی این عده که معلوم هست اقداماتشان از کجا آب می‌خورد و توسط چه گروه و کسانی اجیر شده‌اند نگردند واگر نه هیاهوی این عده معدود بوقچی با هدف بهم زدن تمرکز و انحراف اذهان عمومی با اهداف خاص و مطامع خاصی برای افراد و گروه خاصی اتفاق می‌افتد.
زمان آن رسیده که به نفع فرهنگ و اهالی فرهنگی کسی را برای سکانداری فرهنگ اردبیل انتخاب کنیم که سابقه فعالیت در بدنه این مجموعه را داشته و به نوعی سرد و گرم کشیده حوزه فرهنگ باشد.
هر آنکس که دلسوز فرهنگ و هنر اردبیل است می‌داند علی رغم همه تلاش‌ها امروز فرهنگ اردبیل در بستر بیماری است و در اتاق آی سی یو، نیاز به یک دکتر حاذق کار بلد دارد که بتواند جسم نیمه جانش را احیا کند.
روی سخنم با عده معدود بوقچی هست؛ تو را به جان هر که دوست دارید دست از سر کچل فرهنگ مادر مرده اردبیل بردارید. فرهنگ اردبیل بیش از آنکه به پدر خوانده نیاز داشته باشد به مدیری نیاز دارد که مبانی مدیریت فرهنگی را بداند نه کسی که حتی قدرت نام بردن مراحل مدیریت فرهنگی را ندارد. فرهنگ اردبیل به مدیری نیاز دارد که از تاریخ و تمدن این خطه، از دغدغه‌های ملت، از وضعیت انسانی، اجتماعی، اقتصادی، آموزشی، سیاست و دین منطقه شناخت کمی و کیفی داشته باشد.
فرهنگ یک امر دیربازده است و با این جنگولک بازی‌ها راه به جایی نمی‌برد. باید صاحبان اندیشه بنشینند و بیندیشند و برنامه‌ریزی و اقدام کنند تا شاید سالها بعد نتیجه بدهد. کسی که از شاخص‌های توسعه فرهنگی آگاهی ندارد چه آورده‌ای برای فرهنگ اردبیل خواهد داشت.
امروز باید بدانیم که سمت و سوی فعالیت‌ها و برنامه‌ها باید متوجه فرهنگ ایده‌آل باشد. مدیر فرهنگی باید به برقراری ارتباط موثر با مخاطب اهتمام ویژه‌ای داشته باشد تا بدین ترتیب بتواند بر مخاطب تاثیرگذار باشد و آنها را جهت نیل به اهداف عالی فرهنگی که همان فرهنگ ایده‌آل است رهنمون شود. فرهنگ اردبیل مدیری می‌خواهدکه با بهره‌گیری از تمام ظرفیت‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری بتواندنسخه‌‌ای حیات‌بخش برای فرهنگ بپیچد.
امروز باید به فکر چاره بود تا تن رنجور فرهنگ را با استفاده از تجربیات و ایده‌های خلاقانه و ظرفیت تمام هنرمندان و اهالی فرهنگ نجات داد و اگر نه فرهنگ اردبیل درحالت نیمه جان در کنج آی سی یو دچار مرگ مغزی خواهد شد در آن صورت چاره‌ای ندارید جز اینکه اعضای بدنش را اهدا کنید. یک تجویز نابجا کار را از اینکه هست بدتر می‌کند.

سعید دست افشان